راه حل دوم: نشاندن معنویت سکولار یا عرفان مدرن به جای معنویت قدسی یا عرفان سنتی
این راه حل در اصل از سوی گروه دیگری از شکاکان و خداناباوران پیشنهاد شده است، هرچند گروهی از خداباوران نیز کوشیدهاند با ارائة تلقی تازهای از خداوند، از جمله ادعای «حلول خداوند در طبیعت»، که غیر از تلقی مورد قبول ادیان ابراهیمی است، این راه حل را بپذیرند. هواداران این راه حل برآنند که انسان مدرن نیز به عرفان یا معنویت نیاز دارد، اما این نیاز از راههای دیگری قابل تأمین است. یعنی درست است که عرفان سنتی/ معنویت قدسی به خاطر عجین شدنش با پیشفرضهای متافیزیکی، علمی و اخلاقیِ سنتی، یعنی با فلسفه سنتی، علم سنتی و اخلاق سنتی برای انسان مدرن قابل پذیرش نیست، اما نیاز انسان به معنویت هنوز وجود دارد، و این نیاز از طریق «معنویت سکولار» یا «عرفان مدرن» برآورده شدنی است. پیوند میان عرفان سنتی یا معنویت قدسی و فلسفه، علم و اخلاقِ پیشامدرن، ضروری و ذاتی است، نه عرضی و اتفاقی، و لذا این عرفان و معنویت بیش از این برای انسانهای مدرن کشش و جذابیت ندارد و التزام به آن نامعقول به نظر میرسد. تنها راهی که باقی میماند این است که نوع یا روایت دیگری از عرفان و معنویت مطرح شود که با مظاهر عقلانیت مدرن یعنی فلسفه، علم و اخلاق جدید سازگار باشد.